.عن جعفر الصادق عن أبیه علیهما السلام أن علیا علیه السلام لم یكن ینسب أحداً من أهل حربة إلى الشرك ولا إلى النفاق، ولكنه كان یقول: «هم إخواننا بغوا علینا»
وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 15 - ص 82 - 83
(امام صادق می فرماید :علی ع هرگز كسانی را كه با او محاربه كردند به ایشان نسبت شرك ونفاق و كفر نداد بلكه می گفت آنها برادران ما هستند وبر ما ستم كردند).
سلام عليكم
اين روايت را مي توان از چند جهت به آن نگاه كرد:
اولا: مي توان حمل بر تقيه نمود زيرا اگر علي ع حكم كفر و ارتداد انها را صادر مي كرد يحتمل مسلمانان قصد جان مخالفين را مي كردند و احتمال كشتن انها بسيار بود لذا مولا براي اينكه از اين خون ريزي حزبي جلوگيري نمايد و خون عايشه و امثال ذالك به گردن حكومت علي ع نيفتد مولا از اجتهاد حكم خودداري نمود همان گونه كه پيغمبر در مقابل آن 12 منافقي كه قصد جانش را داشتند سكوت كرد و مقابل به مثل را به مصالح اسلام نمي ديد و تقيه نمود مولايمان علي نيز بنابر بر فرموده خودشان پيرو سنت بوده و سكوت كردند و از جهتي نيز اين امكان را داشت كه تروريست ها و مخالفين با علي ع، عايشه را بكشند تا از طرفي جبران مافات صفين و نهروان را كرده باشند و ديگر مسلمانان را عليه علي ع بشورانند زيرا علي ع حكم تكفير داده و يقينان خون عايشه به گردن او بوده و مسلمين بر عليه علي ع قيام مي كردند زيرا علت كشتن ام المومنين را از جان مولايمان سيدنا علي مي ديدند
دوما: خود مولا علي ع در خطبات و نامه هاي مختلف انها را به ناحق بودن دلالت داده است به عنوان مثال خطبه 27 نهج البلاغه كه فرمودند:
شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرقيد.
سوما: مولايمان به جهت وحدت ميان احزاب و فرقه هاي اسلامي حكم به تكفير را نداند به جهت اين كه باز هم اين مسئله خلاف موج بيداري اسلامي بود لذا در نامه 53 به مالك اشتر فرمود انها أَخٌ لَکَ فِي الدِّينِ هستند و اين استعاره نمي تواند فضيلتي براي انها شمارد زيرا خداوند در ايه 10 سوره احزاب از ما مسلمين به عنوان إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ياد مي كند و اين مسئله اين نيست كه مولا خلاف قان گفته باشد تا بتوان ان را فضيلتي در نظر گرفت و جالب اينجاست كه اتفقا اين نشان از بينش و بصيرت مولايمان علي بود كه آنها را تكفير نكند زيرا خود قران در ادامه همان ايه 10 سوره حجرات مي فرمايد: فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ پس ميان برادرانتان را سازش دهيد، مولايمان نيز كوشيد تا رخ داد هاي موجود را از تشنز وارد شده بر جوامع و حكومت اسلامي را جمع و اصلاح كند و نه اينكه خود عامل تشنز و درگيري هايي كه خلاف مصلحت اسلام بود را عامل شد و اين مسئله همان است كه صحه مي گذارد بر جمله قصار رسول خدا فرمود: علي مع القران و القران و مع العلي
چهارم: نگاه نافذ مولايمان امير المومنين به جريان بعد از جنگ و فرصتي دوباره به محاربيني بود كه قيام سيف كرده بودند، يكي از نامه هاي جامع شناختي علي ع در نهج البلاغه نامه 53 به مالك اشتر مي باشد كه مولا به مالك فرمودند: يادت باشد که اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش نکن ، شاید سحر توبه کرده باشد به همين لحاظ مولا نيز امكان توبه و رجعت عايشه به بلاد اعتقادي اسلامي را مفتوح گذاشت زيرا انچه كه خود عايشه نيز گفته است همين مي باشد
عائشة :ان الله قد عهد إلي من خرج علي علي فهوکافر في النار،قيل:لم خرجت عليه؟!قالت:أنا نسيت هذا الحديث يوم الجمل حتي ذکرته بالبصرة و أنا استغفر الله.
عايشه به حديث از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلمروايت کرد که:همانا خداوند مقرر نمود که هر کس بر علي،خروج کند،کافر و در آتش دوزخ است. (وقتي عايشه اين حديث را بيان کرد به او) گفته شد:چرا تو بر علي خروج کردي؟عايشه گفت:من اين حديث را در جمل فراموش کرده بودم تا آنکه در بصره به يادم آمد و توبه کردم.
شيخ سليمان قندوزي حنفي در ينابيع المودة،باب مودة الثالثة،ص.294
پنجما: يادمان نرود كه مولا، علي مع الحق و الحق مع العلي هست و اگر مولا برادري با انها داشت در نتيجه جنگ با انها و قيام سيف با انها باطل بوده و مولا يقينان بابت اين جنگ به ناحق مي بايست ديه پرداخت مي كرده كه چنين نبود در نتيجه كلام نافذ مولا نسبت به برادران فقط به جهت پس لرزه و پيامد هاي بعد از جنگ بوده زيرا حكومت اسلامي نيازمند به ارامش بعد از جنگ بوده
منبع: خيمه گاه اباالفضل(ع)
والسلام و علي من اتبع الهدي